سلام خداجونم
امروز میخوام یه ذره باهم بریم به قدیما حوصله ام رو داری حوصله هم نداشته باشی بازم میگم
یادته اولین باری که فکرمیکردم عاشق شدم یادته چه با حیا رفتار کردم یادته فکرمیکردم اونم عاشقمه بگذریم که چه زود همه چی رو تموم کردم اونم فقط بخاطر تو یادته شرم از گناه داشتم یادته چقدر ازت معذرت خواستم درعوض از خودت عشقم رو خواستم یادته بهم ثابت کردی که اون منو نمیخواست یادته ثابت کردی که گول خورده بودم
بعدش چی یادته تو دانشگاه هرکس رو میدیدم یه دل نه صد دل عاشق میشدم ولی خداراشکر هنوز هم حجب و حیا داشتم حداقل حرف دلم رو بیرون نمیریختم بعد یادته دوباره عاشق شدم یادته وقتی از سر لجبازی میخواستم بگم بله به هر دری زدم تا بهش خبر بدم اگه منو میخوای بیا جلو یادته بله رو گفتم یادته فکرمیکردم دوستش دارم فکرمیکردم میشه یه عمر زندگی کرد اونم با صلح و صفا یادته اینم نشد
یادته وقتی هدیه خودت رو بهم دادی تو همون حال و هوا یکی اومد و گفت میشم داداشت یادته بهم رو دست زد ولی خوب زود فهمیدم و شد درستش کرد یادته یکی اومد گفت میخوام از دست داداشت نجاتت بدم یادته یدفعه گفتم عاشقشم یادته میگفتم خدایا بدش به من این عشقه هوس نیست یادته چقدر گریه میکردم
یادته وقتی دیدم اسیرمه ازش خسته شدم یادته چه ساده رهاش کردم و رفتم سراغ بعدی یادته فکرمیکردم دیگه عاشق نمیشم چون مزه عشق رو چشیدم یادته بازم با یک نگاه دلم و باختم یادته چقدر براش اشک ریختم و ازت بخشش خواستم و بازم با پرروئی یکی دیگه رو ازت خواستم خوب میدونم که همه چیز یادته منم یادمه تو همه اینا رو دیدی و دم نزدی ولی خیلی دوست داشتم بدونم چقدر بهم خندیدی
حالا که همه چیز خوب یادته بگو تکلیف من با این دلم چیه هنوز نمیدونم این آخری رو باورکنم یا نه نمیدونم این صاحب مرده اصلا عاشق میشه یا میدونه عاشقی چیه دیگه به خودم هم شک دارم
یادته چقدر میگفتم منو با خودت ببر برای همچین وقتهایی بود عزیز برای اینکه چندبار عاشق نشم ولی بازم ازت میخوام این آخریش باشه شاید دلم کشش این همه عشقبازی رو داشته باشه ولی روحم دیگه خسته است نکته مسخره اینجاست که من همیشه به عشق دیگران شک دارم و باور دارم که من فقط میتونم عاشق باشم و اونها تظاهر میکنن ولی نهایتاً این منم که جا میزنم و میزارم میرم
یادته همیشه میگفتم تنهام نزار بازم میگم تنهام نزار دوستت دارم بی تو هیچم